کفترباز

حوالی ظهری به دنبال خانه‌ای بودم که با تصوراتم از خانه‌ی یک کبوترباز۱ هم‌خوانی داشته باشد؛ ایماژی از خانه‌ای قدیمی با حیاط و پشت بامی که کبوترداری و کبوتربازی را میسر سازد. چند ماهی بود که بیش از پیش به آسمان توجه داشتم، نه به واسطه‌ی ابری بودن یا نبودن و یا صدای مهیب هواپیما و یا حتی آلودگی هوا، بلکه برای اینکه بتوانم در وضعیت انضباط زدگی روزمره‌ام شانس تماشای کبوتر‌های نشانه‌گذاری‌شده‌ی رنگی را داشته باشم. این شعف ایجاد شده مرا به این خانه کشاند تا بالاخره بعد از یک پیاده‌روی طولانی با آن مواجه شوم.

 

برای دیدن عکس‌ها روی عکس بالا کلیک کنید